چهارماهگی و واکسن پسری
سلام پسر طلای مادری
ببخشید که این دوماه خاطراتتو ننوشتم اخه مامانی یکم مشغله داشت و شما گل پسری هم که حسابی شیطون شدی
مامان جون نی نی محمدطاهای من امروز چهار ماهه شدی و وارد ماه پنجم از زندگیت شدی
چقدر توی این چهار ماه بزرگ شدی هنوز باورم نمیشه ...
حتی هنوز باور نمیکنم این نی نی کوچولو این فسقلی این جیگرطلا پسر منه
هنوز باورم نمیشه یه پسر به نازیه تو خدا بهم داده
هنوز باورم نمیشه چهارماهه که پیشمی بغلت میکنم بوست میکنم ...
هر روز کارایی که انجام میدی بیشتر از روزای قبل میشه ... تازگیا تا میخوابونمت سریع میخوای
دمر بشی و دست و پا بزنی اینقدر دست و پا میزنی و برای خزیدن روی زمین تلاش میکنی
که آخرش خسته میشی و گریت میگیره مامانی
اونوقته که من بغلت میکنم و نازت رو میخرم
یاااااا وقتی میخوابونمت کمرتو بالا میگیری و میخوای بغل بشی
خلاصه خیلی شدید بغلی هستی و ما هم در خدمت شما
هر چی دستمون باشه رو میخوای ازمون بگیری و
تا میخوام ازت عکس بگیرم سریع به دوربین نگاه میکنی
خلاصه حسابی داری بزرگ میشی کوچولوی مامان
امروز صبح با مامانی راهیه مرکز بهداشت شدیم برای واکسن
اول قد و وزنت رو گرفتن و بعد بردن برای واکسن
وقتی واکسن رو زدن کلی گریه کردی
ازصبح تا حالا اصلا اروم و قرار نداری مامانی
خونه مامانی همگی تو بغل گرفتیمت و نازت رو میکشیم
الهی بمیرم که اینقدر اذیت شدی
چهار ماهگی
قد : 62/5
وزن :6/300
دور سر :42/5