پسر مامان این روزها
سلام پسریه مامان از این روزهات میخوام بگم که حسابی شیطون شدی و وقت واسه کارهای مامانی نذاشتی
وقتی دمر میشی و تلاش برای جلو رفتن میکنی بهترین حس دنیا رو دارم
الهی فدات بشم یکی یدونم حسابی داری بزرگ میشی
داری تلاش برای گرفتن پاهات میکنی و موقع خواب برای خودت آواز میخونی
فدای تو آواز خونم بشم خواننده ی من
نمیدونی چقدر قهقهه و خنده هات با صدای نازت دوست داشتی ان
نمیدونم نشونه ی دندون در آودنه یا نه ولی این روزا حسابی از دهنت اب میریزه بیرون
و دلت میخواد که چیزی رو به دندونت بکشی وقتی سوار روروئک شدی فقط روروئکتو خوردی
بغل هر کی باشی اصلا غریبی نمیکنی
و بعد از اینکه بغل میشی یه لبخنده بزرگ به پهنای صورتت میشینه که دوست دارم همون لحظه درسته
قورتت بدم خوشگلم
پسری مامان هر روز داری بزرگ و بزرگ تر باهوش و باهوش تر شیطون و شیطون
تر میشی و این لذت بخش ترین لحظه ی زندگی من و بابا هادیه