سونوگرافی تعیین جنسیت و تست سلامت

عزیز دل مامانی فدات بشم من سلام

دردانه ی قلبم امروز دوباره با باباجون حسین و مامانی خاله رعنا (بابا هادی هم

سرکار بود نتونست بیاد)  رفتیم کاشان  بیمارستان میلاد 

پیش اقای دکتر ادی بیگ واسه غربالگری

خداروشکر همه چی عاااااااااااااالی

جنسیتت هم که معلوم نشد دوباره فندوق کوچولو  عیبی نداره برگ گلم همین که

سالم بودی خدارو هزار مرتبه شکر هرچی باشی بدون که تو عزیزترین مهمون

دنیایی و قدم به قدمت مبارکه و ما عاشقانه منتظرتیم و دوستت داریم عشقم

وقتی آقای دکتر سونو کرد نی نی خوشگل ما رو دید گفت: نی نی شما سالمه و

همه چی خیلی خوبه خاله هم وایساده بود و چشم دوخته بود بهت و تودلش

قربون صدقت میرفت و واست ذوق کرده بود میدید که داری وروجک بازی درمیاری و بازی میکنیبعدش هم از اقای دکتر ادی بیگ پرسیدم 

جنسیت نی نیم چیه؟ گفت:  هنوز مشخص نیست و زوده باید 17 هفتگی بیای

اقای دکتر خندید و گفتن که من خودم دلم کوچیکه و اگه جنسیتش معلوم بود همون اول میگفتم !

خلاصه  بعد از تموم شدن سونو گفت  نی نی سالمه  فقط جفتش ی

کوچولو جلو هست که باید بیشتر مراقب باشم وکمتر کار کنم اخه مامانی ی کم

حساس هستم به تمیزی و همیشه باید همه جا مرتب باشه

از اتاق که اومدم بیرون مامان جون رو که نگاه کردم دیدم رنگ از روش پریده از

شدت استرسخیالشو از سالم بودن نی نی راحت کردیم و رفتم ازمایش خون

هم دادم که قرار شد یک هفته دیگه جوابش بیاد

 با مامان جون و خاله بعد از اینکه از مطب بیرون اومدیم عمه الهه اس ام اس داد

ومامان جون بتول هم زنگ زد و خبر سلامتیت رو بهشون دادم عزیزم بعدش رفتیم

خونه  مامان جون به بابا هادی زنگ زدم  بهش گفتم نی نی شما  سالمه و همه

چی خوب بود, بابایی کلی خوشحال شد و خدارو شکر کرد... خاله پریناز هم

که از شدت استرس از مدرسه زنگ زد و خبر گرفت و کلی خوشحالی کرد بعد به ننه ای و

خاله های مامانی هم خبر دادیم خاله ها  هم کلی خوشحال شدن و امروز کلی

خوش گذشت بهمون.خیلی روز خوبی برای ما بود و این روزو مدیون تو و این حسو مدیون خدای مهربون هستیم

خدایا حسرت تجربه ی این لحظات رو به دل هیچکی نذار

عزیز دلم قول میدم بیشتر مراقبت باشم توهم مراقب خودت باش مامانو زیاد تپل

نکن