ثمره ی عشق منو هادی جونم

سونوی تعیین جنسیت دلبندم

1394/12/26 17:23
نویسنده : مامان وبابا
130 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسل مامان بابا

عزیزدلم  یکی یدونه من چند روزی سرم شلوغ بود نتونستم پست بزارم 15 اسفند رفتیم کاشان غربالگری دوم که

پاهای نازنینت جمع بود و خودتو نشون مامانی ندادی

 خاله رعنا هم که اومده بود داشت فیلم میگرفت کلی تو ذوقش خوردخندونک

الهیی قربونت برم که فکر کنم از الان خجالتی هستیو خودتو نشون ندادی قند عسل نجیب منی دیگهمحبت

خداروشکر همه چی نرمال بود

دوسه روز بعدش رفتم بهداشت و صدای قلب کوچیکتو شنیدم و جون گرفتم144تا در دقیقه میزد فدای خودت و قلبت بشم مادری

 

خلاااااااااصه قرار شد دیگه بعد از عید  برمو جنسیت نی نی خوشگلمو ببینم که اطرافیان البته خاله ها اینقدر

عجله داشتن که فرصتشون نشد واسه همین مامانی دیروز رفتم دکتر و خانم دکترت واسم سونوی تعیین جنسیت

نوشت و امروز ساعت 10 رفتم سونو  اول خوابیدم نشون نداد دوباره مامانی بلند شدم رفتم اب قند غلیظ خوردم

تانفسم بیدار شد و همون لحظه اقای دکتر جنسیت شما اقا پسری رو گفت

 و گفتن 99 درصد پسره

الهی مامان فدات بشم همین که سالمی واسه من و باباهادی یه دنیا ارزش داره

عزیزدلم فدات بشم که مظلوم مامانی هستی و بالاخره امروز گذاشتی بفهمیم چی هستی ...

اومدم بیرون  بابا هادی زنگ زد خوش خبری رو دادم بهش و بعد به گوشی خاله رعنا زنگیدم و کل فامیل خبردار

شدنخندونکخجالت

سر راه یه لباس پسرونه خوشگل خریدم و رفتم خونه

 نیم ساعت بعد با بابا یی هادی 2تا  جعبه شیرینی خریدیم و رفتیم تا به مامان بزرگ بابا بزرگها تبریک بگیم اول

رفتیم خونه مامانجون بتول و بعدش هم خونه مامان جون نصرت

امروز برق شادی رو تو چشمهای همه دیدم خدارو شکررررررر...

همونطور که همه مردم حدس میزدن شما عزیز دل پسر شدی

 توی این مدت هر کی هر روشی که بلد بود سر ما آورد که ببینه نی نیمون چیه؟؟

یکی طالع بینی ابن سینا یکی گرمی وسردی دور ناف یکی به قیافه و خواب دیدنهای مختلف که خداییش همه

اش حقیقت داشت

حالا همه ی اینها یه طرف آزمایش نمکشون یه طرف.خندونکطبق این آزمایش بچه پسره چون من دماغم رو پاک کردم

خلاصه اینکه خیلیها گفتن  پسره!!!!

مامانی منتظرتم که بغلت کنم ببوسمت

قربونت تو یکی یدونم بشم که معلومه از همین الان تو هم من رو دوست داری عشق منمحبت

پسندها (2)

نظرات (1)

خاله (کوچیکه)پریناز
26 اسفند 94 19:17
سلام خاله جونم قربونت برم.کی میشه زود زود بیایی ک خیلی دوستدارم باهم بازی کنیم برامون شیرین کاری کنی ک دیگه طاقت ما تموم شده واسه این گل پسرمون .خاله فدات بشه .